بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 74520
کل یادداشتها ها : 27
سیاسیون، نظامیان و مساله پایان جنگ
روایتی از چگونگی تصمیم گیریهای مسئولین نظام اسلامی در پذیرش قطعنامه 598
روز 27 تیرماه سال 1367 بود که اخبار ساعت 14 رادیوی سراسری خبر پذیرش قطعنامه 598 را اعلام نمود. انتشار این خبر حکایت از تغییر اساسی در روند جنگ ایران و عراق داشت و در داخل کشور نیز با سوالات و ابهاماتی همراه بود. مهمترین سوالی که تا امروز نیز بخشی از اذهان عمومی را مشغول کرده، این است که چه شرایطی در آن دوران صورت گرفت که حضرت امام(ره) با پذیرش قطعنامه و پایان دفاع مقدس موافقت نمود؟ادامه مطلب...
پنج شنبه شب خونین و انتقام جویی سیا
در حالی که ایران اسلامی غرق در شادی بمناسبت اعیاد مبارک ماه شعبان بود، خبر انفجار در مجلس جشن حسینی، همه عاشقان اباعبدالله را داغدار کرد. انفجار دو بمب با فاصلهای کم در مقابل مسجد بزرگ شیعیان در زاهدان توسط دو تروریست عضو گروهکی آمریکایی که خود را به اشتباه "جند الله" مینامند، قریب سی تن از نمازگزاران مظلوم این مسجد را به شهادت رسانده و دهها تن دیگر را زخمی کرد.
ساعاتی بعد اسامی دو نفر به نام «عبدالباسط ریگی» معروف به اسلام جان و «محمد ریگی» معروف به جنیدجان به همراه عکسهایشان در فضای اینترنت به عنوان عاملان این اقدام تروریستی انتشار یافت که هر دو در این اقدام انتحاری به هلاکت رسیدند. توجه به چهره این دو، بار دیگر نقش سه مولفه جهل، فقر و دشمن را در شکل گیری اینگونه حوادث برجسته میسازد و اینکه چگونه جهالت و نفهمی و داشتن اندیشه انحرافی، آنگاه که با فشارهای معیشتی همراه باشد، زمینه را برای سوء استفاده دشمنان زخم خورده این خاک و بوم فراهم میکند و از انسان موجودی خبیثی میسازد که به سادگی در نقش عملهی استکبار، مردم بیگناه و معصومی را در مسجد امن الهی به خاک و خون کشیده و خود نیز به درک واصل میشود.
در این میان کیست که نداند در ورای نام دو عامل و گروهک حقیری که معلوم نیست بعد از اعدام سرکرده آن هنوز وجود خارجی داشته باشد یا خیر، باید به دنبال آمرینی گشت که دشمنان قسم خورده اسلام و نظام اسلامی بوده و تضعیف و ضربه زدن به جمهوری اسلامی را نشانه رفته اند.
بیشک در پس این اقدام تروریستی اهدافی چون ایجاد اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی، ایجاد اختلاف بین کشورهای منطقه، ناامن سازی مناطق مرزی، نهفته است، اما شاید شکستهای متعدد دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی آمریکا و غرب از نظام اسلامی در ماههای گذشته را بتوان به عنوان مهمترین عامل این اقدام تروریستی نام برد.
شکست سناریوی پیچیده کودتای مخملی که با هدایت و مدیریت رسانه ای - امنیتی غرب و آمریکا دنبال میشد، ضربه ای بزرگ بر پیکره این دستگاههای امنیتی بود. مراکز و دستگاههای امنیتی غربی به سادگی توانسته بودند این اقدامات را در کشورهای مختلفی چون اوکراین، گرجستان و قرقیزستان با موفقیت به ثمر برسانند و اینبار با تجربه ای بیشتر کار را در جمهوری اسلامی تمام شده میدانستند که با نصرت الهی، وجود ملت بصیرت حاضر در صحنه، مدیریت حکیم بزرگ انقلاب اسلامی و اقتدار دستگاههای مختلف اطلاعاتی - امنیتی کشور این فتنه مهار گردید.
گام بعدی دستگیری غیرقابل پیش بینی و منحصر بفرد عبدالمالک ریگی و شگفتی همه کارشناسان امور اطلاعاتی - امنیتی بود که ضربه سنگینی بر دستگاههای امنیتی دشمنان محسوب میشد، بخصوص که اعترافات صریح ریگی به خوبی نشان داد که این گروهک شیطانی تحت مدیریت کامل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و دیگر همپیمانانش بوده و همه اقدامات خود را با هدایت و حمایت آنها صورت دادهاند.
آخرین نمونه رسواییهای و شکست اطلاعاتی، لو رفتن ماجرای شهرام امیری بود که آمریکایی ها گمان نمیکردند به این شکل مجبور به آزادسازی وی شده و بار دیگر عجز و ناتوانی سازمان پر ادعای سیا برای جهانیان آشکار گردد.
این شکستهای مفتضحانه یک سال گذشته کافی بود تا دستگاههای امنیتی آمریکاییها، انتقام جویی را در دستور کار خود قرار دهند. در ظاهر امر یک اقدامی تروریستی کافی بود تا اینگونه جلوه داده شود که ایران کشوری ناامن است که دستگاههای امنیتی آن توان مدیریت اوضاع را نداشته و ضربه پذیر بوده و آنقدر هم که قدرتمند نشان میدهند نیستند! غافل از اینکه چنین اقدام کوری که مردم بیگناه کوچه و بازار را نشانه میرود، نه تنها نشان از توانایی و اقتدار یک دستگاه امنیتی نیست، بلکه تنها انزجار افکار عمومی جهانیان از آمران و طراحان پشت پرده آن را به همراه خواهد داشت.
مبتنی بر آموزههای دینی ما، مسجد معراجگاه مومن است، و چه خوب که این عروج در شب جمعه و در شام تولد اباالفضل العباس و در مجلس جشن اهل بیت(ع) صورت پذیرد و دست شقی ترین دشمنان اسلام نیز در کار باشد و چه زیباست با چهره خونین در محضر ارباب بیکفن حاضر شدن! بیشک ماه بنیهاشم به استقبال این شهدا آمده است!
با چهره خونین سوی حسین رفتن/ زیبا بود اینسان معراج انسانی
پایان سناریوی «شریک دزد و رفیق قافله»
بیانیه شماره 18 موسوی تکرار همان سخنان ملالت آور پیشین وی بود که حتی در میان هواداران وی نیز واکنشی را به همراه نداشت و حکایت از شکست سناریوی بیانیه نویسی به عنوان آخرین حربه فتنه گران داشت. در این میان "لوس آنجلس تایمز" مطلبی پیرامون این بیانیه صادر نمود و اظهار داشت که موسوی در این بیانیه از مساله "جدایی دین از سیاست" دفاع کرده است. درج این مطلب در نشریه آمریکایی نیز مخاطبی در داخل نداشت، اما سایت کلمه برای خارج کردن بازار بیانیه نویسی از کساد و مهم جلوه دادن این بیانیه به میدان آمد و به نقد مطلب منتشره پرداخت. و در بخشی از یادداشت خود چنین نوشت:
«میرحسین موسوی، به عنوان فرزند راستین انقلاب و راهروی اصیل خط امام، نمیتواند و نمیخواهد داعیه جدایی دین از سیاست داشته باشد»
نویسنده این اظهارات که با هدف برائت جستن فتنه سبز از برچسب سکولاریسم تنظیم شده بود، توجه نداشت که دچار اشتباهی تاکتیکی شده و ابراز ارادت به حضرت امام(ره)، به مذاق هواداران ضدانقلاب فتنه که اتفاقا امروز اکثریت اطرافیان سران فتنه را تشکیل میدهند، خوش نخواهد آمد.
در این شرایط بود که هجمه همه جانبه به موسوی آغاز شد و برخلاف آن مثل قدیمی اینبار چاقی دسته اش را برید! یکی از نویسندگان سایت خودنویس در یادداشتی با عنوان" آقای موسوی! شما تمام شدهاید" نوشت:
«هرچه بیانیه تا به حال دادید کافی است. از این به بعد بهتر است سفسطه را کنار بگذارید و بامردم صادق باشید. مانند همان اوایل جنبش که صحبت از دوران طلایی امام راحل میکردید. رک و پوست کنده بگویید شما همان موسوی دهه سیاه شصت هستید که مقابل عکس امام راحلتان ... مینشینید و پیام نوروزی میدهید.»
این سایت با درج مطلبی با عنوان " شوک دیدگاههای میرحسین موسوی" اعلام می دارد که بخشی از هواداران موسوی نمی توانند چنین اظهاراتی را از موسوی باور کنند!
نویسنده دیگری از این سایت حامی دیروز سران فتنه با عصبانیت بیشتر بابت یاد کرد از حضرت امام، مطلبی با عنوان "میر حسین موسوی، سیاستمدار یا رویا زده؟" مینویسد و اظهار میدارد: «شاید آنچه آقای مهندس میر حسین موسوی از زمان بازگشتش به عرصه سیاسی ایران در سال 1388گفته و یا انجام داده، در بهترین حالت، تنها در قالب یک هنرمند رویا زده قابل توجیه باشد تا یک سیاستمدار واقع بین، آگاه و کاردان... دیدهایم و باز خواهیم دید که آقای موسوی بارها و بارها و حتی به شکلی غیر ضروری از خمینی با تکریم و تجلیل یاد کرده است»
"نیک آهنگ کوثر" کاریکاتوریست هتاک حامی فتنه نیز با کشیدن کاریکاتوری این ادعای موسوی را به سخره گرفت.
نوشتههای فوق به خوبی بحران ایجاد شده در اردوگاه فتنه گران را نمایان میسازد. بحرانی که بسیاری از تیزبینان سیاسی از ماهها پیش آن را به سران فتنه گوشزد کرده بود. اما موسوی و کروبی که به خوبی میدانستند در میان عاشقان امام پایگاهی ندارند، وارد بازی مرگباری شدند و برای عضوگیری از ضدانقلاب تا بدانجا پیش روفتند که مجبور شدند در برابر توهینهای علنی به ساحت مقدس بنیانگذار جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده و از آن چشم بپوشند! در واقع سران فتنه با اتخاذ سناریوی " شریک دزد و رفیق قافله" در یکسال گذشته تلاش کردند تا خود را همچنان همراه قافله نظام و انقلاب اسلامی و در خط امام معرفی کنند، در حالی که از دیگر سوی با ضدانقلاب و اپوزیسیون نظام اسلامی شریک و هم پیمان بودند.
بنظر میرسد این سناریو نیز برای سران فتنه به سر آمده است! و فتنه گران از اینجا رانده و از آنجا مانده در میان دو راهی مستاصل ماندهاند.
پیش بینی از نوع اختاپوسی
آقای پُل بعد از اتمام جامجهانی بازار پیشگوییاش کساد میشود. او که با شروع جامجهانی مانند بازیهای جام، یک دنیا را سر کار گذاشته است با پیشگوییهای درست و البته شک برانگیزش، مردم را به تعجب واداشته. دلیل شک و ابهام هم اینست که میگویند او به سوی ظرفهای سمت راست داخل آکواریوم میرود؛ یا بعضی میگویند روی یکی از این ظرفها مادهای میریزند که پل(همان هشتپای خودمان) به سمت آن ظرف حرکت میکند.
اما اینها خیلی مهم نیست؛ اصل مطلب من اینست که دنیای غربی که پس از رنسانس خدا را کنار گذاشت(چون ماورایی است و محسوس و ملموس نیست) و دین را انکار کرد، دنبال یکسری کارهایی رفته که دور از عقل است. غرب ماتریالیستِ انسان محورِ ضد دین و سکولار حالا در وضعی قرار دارد که رو به خرافه پرستی و زندگی مبتنی بر شانس رفته است.
غربی که ادعا میکند دنیا را فقط میشود با یک قانون طبیعی و کلی پیش برد و هیچ اعتقادی به دنیای ماورا ندارد، چگونه میشود که یکباره به سمت یک حیوان زبانبستهی مادر مرده میرود و آن را بازیچهی دست خود میکند؟ غربی که همهی دنیا را فقط در مادیات میداند و بر اساس دو دو تا چهارتا برنامهریزی میکند و کارهایش را انجام میدهد چطور میشود که به دنبال خرافات و جادوگری میرود.
در گزارشی گفته شد که آقای پل بعد از دو سال دیگر میمیرد و متأسفانه به جامجهانی بعدی نمیرسد تا ببینیم آیا میتواند بازیهای جامجهانی 2016 برزیل را پیشبینی کند یا نه؟! اما غربیها خودشان میدانند که این کارها تمامش، چرتی بیش نیست و برای آرام کردن دل خود به سراغ این کارها میروند. این پیشگوییها نیز روزی مانند بعضی از نظرات اقتصاددیشان بوی گندش بلند میشود، ولی دل من برای پل بیچاره میسوزد که نمیداند از دست این آدمها چه کار کند که یک روز از او به عنوان غذایی لذیذ استفاده میکنند و روزی این چنین عزیزش میشمارند که برایش گارد ویژه قرار میدهند، تا محافظ جانش باشند.
راستی این غربیها خودشان هم میدانند چه میکنند؟!
بسمه تعالی
بازنشستگی هاشمی و لایه های پنهان -سیاست یکی به نعل و دو تا به میخ!!
گفته میشود جناب هاشمی در مصاحبه ای فرموده اند که" اینجانب قصد بازنشستگی به دلیل کهولت سن دارم ولی بدلیل اینکه این اقدامم به عنوان قهر سیاسی تلقی می شود از این کار صرف نظر کرده ام ."
اولین و ساده ترین و به اعتقاد بنده ساده لوحانه ترین معنایی که از این کلام به ذهن میرسد همانا این است که جناب هاشمی قصد کناره گیری از سیاست را دارد، آن هم به دلیل کهولت سن؛ اما با اندکی تامل در محتوای کلام ایشان درست معنایی در مقابل این فهم ساده لوحانه به ذهن میرسد و آن این که ایشان حالا حالا ها قصد کناره گیری از سیاست را ندارند که خود خوب میدانند هرگز این بهانه ی عدم کناره گیری شان(قهر تلقی کردن کناره گیری) مرتفع نخواهد شد و برای ماندن در سیاست خوب دستاویزی را بهانه کرده اند. در این میان سوالاتی به ذهن میرسد که با پاسخ به آنها موضوع واضح تر خواهد شد.
جناب هاشمی از کی احساس کهولت سن میکنند ؟
شواهد حاکی از آن است که ایشان هرگز در هیچ یک از وقایع پیش آمده در چندین سال گذشته اقدامی که نشان از خواست ایشان جهت کناره گیری باشد انجام نداده اند و برعکس اقدامات ایشان بشدت فعالانه بوده و چه در انتخابات خبرگان و چه در انتخابات دو دوره ی قبلی ریاست جمهوری که در یکی خود کاندیدا شدند و و در دیگری حامی اصلی جریان بازنده ی انتخابات بوده و همچنان هستند یکی از عناصر فعال در سیاست به شمار میروند. فقط بررسی موضع گیری های ایشان در مورد جریانات دانشگاه آزاد به خوبی نشان میدهند که ایشان ذره ای تحمل کناره گیری از قدرت را ندارند و خوب واضح است که در قدرت ماندن به ایشان تحمیل نشده است بلکه ایشان با فشار فراوان خود را به قدرت و حاکمیت و نظام تحمیل کرده اند.
در ادامه باید بررسی کرد که پس هدف از این سخن جناب هاشمی چیست؟
با بررسی اقدامات و موضع گیری های ایشان به این نتیجه میرسیم که ایشان قصد تهدید حاکمیت را دارند و خواسته اند اعلام کنند که در صورتی که به خواسته های ایشان از سمت رهبری و حاکمیت وقعی نهاده نشود ایشان به طور رسمی و علنی خروج از حاکمیت کرده و به صف اپوزسیون خواهند پیوست . تاکید بنده بر کلمه ی رسمی و علنی از این بابت است که ایشان هم اکنون هم در صف اپوزسیون است و از حامیان اصلی این جریانات می باشد ولی تا کنون به طور رسمی و علنی روش یکی به نعل و دو تا به میخ! را در پیش گرفته است .(اصطلاح یکی به نعل و یکی به میخ شایسته ی بیان اقدامات ایشان نیست زیرا ایشان بیشتر بر میخ مقاصد خود کوفته اند تا بر نعل نظام و حاکمیت) .
بیعتی مجدد با هنرمند بزرگ انقلاب اسلامی
شاید با قاطعیت بتوان گفت فتنه سبز بیش از اینکه آزمونی برای تودههای ملت باشد، میدانی برای ارزیابی و سنجش نخبگان کشور بود تا سره از ناسره جدا گشته و بصیر و بیبصیرت در کنار هم قرار نگیرند و خواص اهل حق در بوته فتنه آبدیدهتر شوند.
در این شرایط سخت امتحان بود که فتنه گران مدعی بودند اغلب حامیان آنها از طبقات آگاه و روشنفکر جامعه انتخاب شده است که در این میان هنرمندان از جایگاه ویژه ای برخوردارند! در واقع فتنه گران با این پیش فرض که هنرمند روح لطیفی داشته و در برابر ناملایمات زودتر از دیگران دچار رنجش خواهد شد، ادعای همراهی اصحاب هنر با سران فتنه را داشتند. پیش فرض دیگر آنها که در معادلات پشت پرده ایشان قرار داشت, تعریف متناقض هنر، تعهد و مذهب بود و از آنجا که نظام را نماد دین و تعهد اسلامی میدانستند، اصل را بر این قرار داده بودند که هنرمندان با "فتنه سبز سکولار" که قصد براندازی نظام دینی را دارد، همراه خواهند بود!؟
ابزار کارآمد تحریم، علیه رژیم صهیونیستی
انتشار خبر حمله رژیم صهیونیستی به "مسافران کشتی آزادی" بار دیگر نفرت جهانیان را از این رژیم غاصب برانگیخت و واکنشهایی مختلفی را در سطح جهان به همراه داشت. در ایران اسلامی نیز اقشار مختلف مردم و گروهها و جریانهای مختلف انزجار خود را از این اقدام غاصبان قدس شریف اعلام داشتند. اما در این میان خبر اصلاح قانون حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین که سالها پیش در سال 1369 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود ولی در عمل مسکوت مانده بود، بیش از هر اقدام دیگر مسلمانان دردمند جامعه اسلامی را مسرور نمود. بر اساس این قانون، وزارت خارجه موظف است در فرصتهای مقتضی در مجامع جهانی و اجلاسهای بینالمللی از جمله سازمان کنفرانس اسلامی و اجلاس غیرمتعهدها، طرح تحریم کالاهای رژیم صهیونیستی را مطرح و جهت درج در بیانیهها و قطعنامهها پیشنهاد دهد.