سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باشگاه افسران جوان جنگ نرم
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 72470
کل یادداشتها ها : 27

پیوست ها
نوشته شده در تاریخ 89/4/29 ساعت 11:59 ع توسط مهدی سعیدی


سیاسیون، نظامیان و مساله پایان جنگ

روایتی از چگونگی تصمیم گیریهای مسئولین نظام اسلامی در پذیرش قطعنامه 598

 روز 27 تیرماه سال 1367 بود که اخبار ساعت 14 رادیوی سراسری خبر پذیرش قطعنامه 598 را اعلام نمود. انتشار این خبر حکایت از تغییر اساسی در روند جنگ ایران و عراق داشت و در داخل کشور نیز با سوالات و ابهاماتی همراه بود. مهمترین سوالی که تا امروز نیز بخشی از اذهان عمومی را مشغول کرده، این است که چه شرایطی در آن دوران صورت گرفت که حضرت امام(ره) با پذیرش قطعنامه و پایان دفاع مقدس موافقت نمود؟روز 27 تیرماه سال 1367 بود که اخبار ساعت 14 رادیوی سراسری خبر پذیرش قطعنامه 598 را اعلام نمود. انتشار این خبر حکایت از تغییر اساسی در روند جنگ ایران و عراق داشت و در داخل کشور نیز با سوالات و ابهاماتی همراه بود. مهمترین سوالی که تا امروز نیز بخشی از اذهان عمومی را مشغول کرده، این است که چه شرایطی در آن دوران صورت گرفت که حضرت امام(ره) با پذیرش قطعنامه و پایان دفاع مقدس موافقت نمود؟

این سوال وقتی ابعاد جدیدی به خود می‌گیرد که از سخنان و کلام حضرت امام(ره) اینگونه برداشت می‌ شود که ایشان در چند روز قبل مخالف پذیرش قطعنامه بودند. حضرت امام(ره) در مورخه 13 تیرماه 67 می‌فرمایند: «این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسایلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم باید همه برای جنگی تمام عیار علیه امریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسایل جنگ، خیانت به رسول الله (ص) است. این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد، تقدیم می‌نمایم.»

ایشان در منشور استقامت که در تاریخ 29/4/67 صادر گردید اعلام میدارند: «من تا چند روز قبل به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ معقتد بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت کردم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند.«

در سالهای بعد اظهاراتی از برخی مسئولان کشور مطرح گردید که در آن به نقش متفاوت نظامیان و سیاسیون در پذیرش قطعنامه اشاره داشت و از نامه نگاریهایی حکایت می‌کرد که در آن ایام خطاب به حضرت امام نوشته شده بود. محتوای این نامه‌ها شرح مشکلات و معضلاتی بود که کشور در سال 1367 مواجه بود و تداوم جنگ را با ابهام روبرو ساخته بود. از میان این نامه ها، نامه فرمانده وقت سپاه پاسداران از اهمیت بیشتری برخوردار بود، و در برخی اختلافات پیش آمده در سالهای بعد مورد مناقشه قرار گرفت و به طرح مباحث مختلفی منجر شد.

در پی گفت‌وگوهای منتشر شده در باره دلایل پایان جنگ تحمیلی،که در هفته دفاع مقدس سال 1385 صورت گرفته بود، دفتر هاشمی رفسنجانی، برای اولین بار نامه امام خمینی(ره) را به مسئولان لشکری و کشوری در زمان اعلام آتش بس در سال 67 منتشر کرد. در بخشی از این نامه تاریخی آمده است: «حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌باشند، صریحاً اعتراف می‌کنند که ارتش اسلام به این زودی‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی‌دانند و با قاطعیت می‌گویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم« (25/4/67)
آقای هاشمی رفسنجانی که آن روزها جانشینی فرماندهی کل قوا را برعهده داشت، در مورد نامه آقای رضایی و تاثیر آن بر پذیرش قطعنامه می‌گوید: «پس از مکتوب کردن نیازهای جنگ توسط آقای رضایی، من و ? نفر دیگر تاکید کردیم که با شرایط فعلی تامین نیازهای کشور و جنگ قابل تحقق نیست و باید قطعنامه را بپذیریم که امام این موضوع را پذیرفتند.»[1]

اما فرماندهان نظامی جنگ، ماجرای نامه فرمانده سپاه پاسداران را به گونه‌ای دیگر تشریح می‌کنند. علی‌رغم اظهارات آقای هاشمی، محسن رضایی در گفتگو با سایت بازتاب در پاسخ به این سئوال که «آقای هاشمی رفسنجانی پذیرش قطعنامه را به دلایلی همچون خستگی نیروهای نظامی، نامه وزرای اقتصاد و رئیس بانک مرکزی مبنی بر ناتوانی تأمین هزینه‌های جنگ و نامه شما به عنوان فرمانده سپاه مبنی بر ضرورت تأمین تداکارت برای ادامه جنگ و سه سال وقت برای بازسازی نیروها مربوط کرده، البته آقای هاشمی گفته‌اند مردم حاضر بودند اگر امام می‌خواست ریاضت بکشند ولی نامه آقای رضایی پذیرش قطعنامه را قطعی کرد! در حالی که شما در مطالبی که گفتید، نگارش این نامه را با تغییر استراتژی‌ها مربوط دانستید نه پذیرش قطعنامه 598» چنین گفت:

«به هر حال نمی‌دانم برداشت آقای هاشمی چه بوده است اما این بحث معروفی بین فرماندهان و آقای هاشمی بود. فرماندهان به ویژه پس از عملیات خیبر، می‌گفتند استراتژی سیاسی نتیجه‌ای ندارد و اجازه بدهید برنامه‌ای برای استراتژی نظامی تهیه و جنگ را تمام کنیم. هیچ‌گاه مسئولان سیاسی و آقای هاشمی این را نپذیرفتند.»[2]

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس اضافه کرد: «بعد از عملیات رمضان همیشه پیشنهادات فرماندهان را اگرچه برای انجام یک عملیات می‌پذیرفتند، ولی برای پایان دادن به جنگ رد می‌کردند. تنها موقعی که راضی شدند، در اواخر جنگ بود؛ زمانی که دیدند استراتژی سیاسی با شکست مواجه شده است ولو قطعنامه 598 هم دستاورد عملیات فاو و کربلای 5 بود. ولی آنها احساس می‌کردند همین 598 هم عملی نباشد.»

رضایی سپس به ماجرای نامه نگاری خود که خطاب به آقای هاشمی در سال 1367 نوشته شده است چنین اشاره می‌کند: «آن زمان سپاه نامه‌ای را برای آقای هاشمی‌رفسنجانی ـ نه امام ـ تنظیم کرد. زیرا امکانات کشور در اختیار مسئولان سیاسی کشور بود. در این نامه برای پیروزی در جنگ امکاناتی خواسته شده بود. آقای هاشمی هم این نامه و هم چند نامه دیگر از جمله نامه آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود که نظامیان این گونه می‌گویند و مسئولان سیاسی و اقتصادی هم می‌گویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند.»

ظاهرا در همین شرایط نامه‌های دیگری نیز از جانب دستگاههای اقتصادی و فرهنگی به درخواست آقای هاشمی نوشته می شود. آقای هاشمی جلساتی با حضرت امام شکل داده و این نامه ها را خدمت حضرت امام ارائه می‌کنند. محسن رضایی به دو جلسه فشرده‌ای که سیاسیون با حضرت امام(ره) داشتند اشاره کرده و از نقش تاثیر گذار آن بر پذیرش قطعنامه چنین سخن می‌گوید: «من در آن جلسات نبودم ولی آنطور که آیت‌الله موسوی اردبیلی برایم تعریف می‌کرد ظاهرا تلاش آقای هاشمی و مسوولان سیاسی این بود که امام قطعنامه را بپذیرد و این اصرارها تا حدی بود که امام ناراحت شده بودند و اوقاتشان تلخ شده بود و جلسه را ترک کرده بودند. آقای اردبیلی برایم نقل کرد که در جلسه بعد یکی از افراد حاضر در جلسه با ناراحتی اصرار کرد و از امام درخواست می‌کرد که قطعنامه را ولو توسط فرد دیگری بپذیرد که امام فرمودند من فکر می‌کنم و بعد اعلان می‌کنم. بعد از 24 ساعت امام فرمودند من خودم قطعنامه را می‌پذیرم.» [3]

سردار سرلشکر غلامعلی رشید نیز از فرماندهان عالی رتبه دوران دفاع مقدس در تشریح اوضاع سال 67 و چگونگی نوشته شدن نامه محسن رضایی در برنامه تلویزیونی "محرمانه" (30/3/89) اعلام می‌دارد: «آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به فرماندهان سپاه یعنی آقای محسن رضایی و سایر فرماندهان گفت که من فرمانده کل قوا هستم و هر آنچه که می‌خواهید برای انجام یک عملیات سرنوشت ساز، روی کاغذ بیاورید که آقای رضایی نامه‌ای می‌نویسد و در آن نامه امکانات لازم برای شکست دشمن را در آن نامه می‌نویسد.« [4]

سردار رشید در ادامه سخنان خود می‌افزاید: «البته آقای هاشمی یک نامه از رئیس برنامه و بودجه دولت آقای میرحسین موسوی نیز دریافت می‌کند که وضعیت بد اقتصاد کشور در آن نامه تشریح می‌شود و یک نامه از بخش فرهنگی و نامه‌ای دیگر در مورد تحلیل سیاسی از مراکز سیاسی کشور می‌گیرد و با یک دسته تحلیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خدمت امام می‌رسد که هر 4 تحلیل می‌گویند ادامه جنگ با این وضع سخت است. البته نظامیان و خصوصاً فرماندهان سپاه معتقد بودیم که آنقدر ظرفیت در درون ملت ایران و دولت حاکم وجود دارد که ما قادریم "جنگ جنگ تا پیروزی" را تحقق بخشیم.«

دریابان شمخانی نیز در باره این نامه می‌گوید: «نامه محسن رضایی به آقای هاشمی که به رویت امام‌(ره) رسید برای چگونگی ادامه جنگ به منظور دستیابی به یک صلح پایدار بود نه صلح در همان وقت».[5]

در ورای این اختلافات، در روایت ماجرای تلخ پذیرش قطعنامه باید گفت که هر چند اختلافات در چگونگی پایان جنگ بین مسئولین سیاسی و نظامی آن دوران وجود داشت، اما آنچه نباید از آن غفلت کرد توجه به این نکته است که تصمیم فوق متناسب با شرایط آن روز کشور و با محوریت حضرت امام(ره) شکل گرفته و بی‌شک با در نظر گرفتن مصالح انقلاب نظام اسلامی اتخاذ شده است و ایجاد شک و تردید در آن و ایجاد اختلاف به بهانه رمزگشایی از علل پذیرش قطعنامه، مسیری نیست که با رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی هم جهت باشد.

رهنمود آن پیر فرزانه در همان نامه تاریخی می‌تواند راهنمای امروز ما قرار گیرد: «مواظف باشید! ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا می‌گویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل می‌شود. شما می‌دانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامی‌مان چنین تصمیمی گرفته‌اند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق می‌افتد از دوست بدانید.»(25/4/67)



[1] - خبرگزاری فارس، 28/4/87.

[2] - خبرگزاری فارس، 7/7/85، کدخبر:8412240198.

[3] - "سخنان صریح محسن رضایی، درباره جنگ، مک فارلین، پذیرش قطعنامه ‌و.."، .سایت شریف نیوز، 2/7/84.

[4] - "اصرارهای رفسنجانی و پذیرش قطع نامه 598"، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 26/1/87.

[5] - سایت الف، 6/4/87، کد خبر: 32376







  پیام رسان 
+ سلام دوستان




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ