بازدید امروز : 60
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 74574
کل یادداشتها ها : 27
حاشیه ای بر فاصله ها
دیشب چهارشنبه 30 تیر وقتی داشتم سریال فاصله ها ساخته ی آقای سهیلیزاده را تماشا می کردم به یک صحنه ی جالب برخوردم که شاید شما هم آن صحنه را دیده باشید. با دیدن این صحنه خیلی تعجب کردم. برایم این سوال پیش آمد که آیا موتور سواری برای زنان آزاد شده است؟ آیا فائزه هاشمی بالاخره مجوزی برای موتور سواری بانوان گرفته است؟ چه شده که این حنه را به راحتی در یک سریال ایرانی می سازند و در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می کنند و اعتراض هیچ کس شنیده نمی شود؟
به نظر من منشا این تصاویر بر می گردد به فروردین ماه سال 75 وقتی که فا ئزه هاشمی به آسانی هرچه تمام تر در مجله ی زنان اعلام می کند که " دوچرخه سواری دختران وزنان با کت و دامن در خیابان با دین و عرف متضاد نیست." یا همین خانم در همان سال ها به دنبال تهیه ی باند ویژه ای برای گرفتن مجوز موتور سواری برای زنان است.
از همه ی این ها که بگذریم آدم به حال خودش تاسف می خورد که یک سری افراد به راحتی این کارها را می کنند و ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم جز این که بنشینی و حرص بخوری.
همین کارها می شود که وضعیت حجاب به این جا می رسد و هیچ سازمان و نهادی نمی تواند با آن مقابله کند. همین کارها می شود که وضعیت سینمای ایران به این جا کشیده می شود. البته با خدا را شکر کنیم که وضع بدتر از این نیست.
من نمی خواه با دیدن یک صحنه تمام چیزها را زیر سوال ببرم و تمام سریال فاصله ها و همه ی زحمات این افراد را زیر سوال ببرم و منکر سریال جذاب و متناسب با واقعیت جامعه ی امروز شوم فقط تذکری بود که باید داده می شد تا وضع بدتر از این نشود.
پیش بینی از نوع اختاپوسی
آقای پُل بعد از اتمام جامجهانی بازار پیشگوییاش کساد میشود. او که با شروع جامجهانی مانند بازیهای جام، یک دنیا را سر کار گذاشته است با پیشگوییهای درست و البته شک برانگیزش، مردم را به تعجب واداشته. دلیل شک و ابهام هم اینست که میگویند او به سوی ظرفهای سمت راست داخل آکواریوم میرود؛ یا بعضی میگویند روی یکی از این ظرفها مادهای میریزند که پل(همان هشتپای خودمان) به سمت آن ظرف حرکت میکند.
اما اینها خیلی مهم نیست؛ اصل مطلب من اینست که دنیای غربی که پس از رنسانس خدا را کنار گذاشت(چون ماورایی است و محسوس و ملموس نیست) و دین را انکار کرد، دنبال یکسری کارهایی رفته که دور از عقل است. غرب ماتریالیستِ انسان محورِ ضد دین و سکولار حالا در وضعی قرار دارد که رو به خرافه پرستی و زندگی مبتنی بر شانس رفته است.
غربی که ادعا میکند دنیا را فقط میشود با یک قانون طبیعی و کلی پیش برد و هیچ اعتقادی به دنیای ماورا ندارد، چگونه میشود که یکباره به سمت یک حیوان زبانبستهی مادر مرده میرود و آن را بازیچهی دست خود میکند؟ غربی که همهی دنیا را فقط در مادیات میداند و بر اساس دو دو تا چهارتا برنامهریزی میکند و کارهایش را انجام میدهد چطور میشود که به دنبال خرافات و جادوگری میرود.
در گزارشی گفته شد که آقای پل بعد از دو سال دیگر میمیرد و متأسفانه به جامجهانی بعدی نمیرسد تا ببینیم آیا میتواند بازیهای جامجهانی 2016 برزیل را پیشبینی کند یا نه؟! اما غربیها خودشان میدانند که این کارها تمامش، چرتی بیش نیست و برای آرام کردن دل خود به سراغ این کارها میروند. این پیشگوییها نیز روزی مانند بعضی از نظرات اقتصاددیشان بوی گندش بلند میشود، ولی دل من برای پل بیچاره میسوزد که نمیداند از دست این آدمها چه کار کند که یک روز از او به عنوان غذایی لذیذ استفاده میکنند و روزی این چنین عزیزش میشمارند که برایش گارد ویژه قرار میدهند، تا محافظ جانش باشند.
راستی این غربیها خودشان هم میدانند چه میکنند؟!